به گزارش همشهری آنلاین، محمد مهاجری، روزنامهنگار، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «کرونا هر روز روانمان را به هم میریزد. خبر ابتلا و مرگ عدهای از هموطنان یا همنوعان در ایتالیا و اسپانیا و آمریکا و ... غصهدارمان میکند. یک روز که تعداد قربانیان کم میشود امیدوار میشویم و روزی دیگر که بر رقم مبتلایان افزوده میشود ابروهایمان توی هم میرود.
فشار اقتصادی هم دارد کار خودش را میکند. عدهای وضعشان بهتر است و میتوانند چند ماه از محل پساندازهایشان زندگی کنند اما عده بیشتری حتی بعد از جارو کردن جیب و ته مانده حساب بانکیشان نُفُس موجودیشان به شماره افتاده.
دعواهای سیاسی هم رونق خودش را دارد. یکی به خاطر بقا در پستش، اطلاعات ناقص و بیسر و ته را از گونیهای بایگانی درمیآورد و میتکاند توی کوچه سیاست. آن دیگری کرونا را وصل میکند به فتنه ۸۸. سومی میخواهد حقنه کند که رأی آوردن مجلس یازدهمیها به خاطر بد بودن مجلس دهم و دولت دوازدهم است. چهارمی مثل کرم ابریشم، برگهای سبز امید مردم را میجود.پنجمی ...
اما زیر پوست شهر اتفاقات دیگری هم در حال وقوع هست. در رگهای جامعه خون دیگری هم میدود. «ماسک» فقط یک وسیله برای مقابله با کرونا نیست. یک نماد است. میخواهد به هموطنی که در دو متریاش ایستاده بگوید به همان اندازه که به فکر خودم هستم، تو را هم میپایم. سلامتی تو، سلامتی من هم هست.
همین رفتار، در کنار موج بزرگی از نگرانی، خستگی و افسردگی ناشی از خانه نشینی، ته دلمان را پر امید میکند.
دیدهام این روزها که در فضای مجازی، همین مردمی که برای معیشت خود لنگ هستند، به کمبودهای تنگدستتر از خودشان در ماه رمضان میاندیشند و چارهجویی میکنند. حتماً نمیتوانند مثل پارسال و دو سال پیش کمک کنند اما همین که در این زمینه فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت میکنند، دلگرمکننده است. در بحرانهای اجتماعی معمولاً تعبیری استفاده میشود به نام «تابآوری». در قضیه کرونا کشورهایی که جهان اول محسوب میشوند، آزمون خوبی نداشتند. خبرهایی که از حمله به فروشگاهها، زدوخوردها، بیتحملیها و ... منتشر شد، ناخوشایند بود. دیر یا زود، بعد از پایان کرونا متفکران و مصلحان اجتماعی به این پدیدهها حساس خواهند شد و لابد برای دنیایی که در آن نئولیبرالیسم حرف اول را میزند، نسخههایی خواهند پیچید که حتی اگر عملی نشود، با سنجاق به دیوار تاریخ الصاق خواهد شد.
بخصوص برای ما ایرانیها آن چه در غرب گذشت، تجربهآموز است. یعنی اگر همبستگی ملی را یادمان برود کلاهمان پس معرکه است. صدالبته که مسئولان باید گره از مشکلات مردم باز کنند و آنها را در کوران سختیهای کرونا تنها نگذارند.
نمیخواهم ادای کسانی را دربیاورم که از هر پدیده منفی، یک فرصت خیالی میبافند اما کرونا به ما نشان داد که شرایطی بهمراتب سختتر از آبان ۹۸ و دی ۹۶ هم هست و جامعه ناگزیر به تابآوری است. و نیز فرصتی است که سرمایه اجتماعی تخریب شده در سالهای اخیر بازسازی شود. در چنین شرایطی گروههای مرجع جدید، قابلیت سر برآوردن دارند. کینههای کهنه، ظرفیت دفن شدن دارند. نشاط اجتماعی (که نمونهای از آن را در مرخصی دادن به زندانیان دیدیم) در حوزههای مختلف امکان تکرار دارد. اگر چنین اتفاقاتی بیفتد به همبستگی اجتماعی بعد از کرونا هم امیدوار میشویم.»
نظر شما